با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tear Apart

tɛr əˈpɑrt tɪə əˈpɑːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tore apart
  • شکل سوم:

    torn apart
  • سوم شخص مفرد:

    tears apart
  • وجه وصفی حال:

    tearing apart

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
تکه‌تکه کردن، پاره کردن، شرحه‌شرحه کردن، تکه‌وپاره کردن، ریزریز کردن
- She was so angry that she wanted to tear apart the letter.
- آنقدر عصبانی بود که می‌خواست نامه را پاره کند.
- The dog began to tear apart the cardboard box in excitement.
- سگ از شدت هیجان شروع به تکه‌تکه کردن جعبه‌ی مقوایی کرد.
phrasal verb C2
از هم پاشیدن، پراکنده شدن، متفرق شدن، متلاشی شدن
- The scandal threatened to tear apart the once-united political party.
- این رسوایی حزب سیاسی را که زمانی متحد شده بود، از هم پاشاند.
- Internal disputes started to tear apart the organization, causing factions to emerge.
- اختلافات داخلی سازمان را متلاشی کرد و باعث پیدایش جناح‌ها شد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت tear apart

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tear apart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tear-apart

لغات نزدیک tear apart

پیشنهاد بهبود معانی