امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tenuous

ˈtenjuəs ˈtenjuəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
ظریف، باریک، نازک، (هوا) رقیق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective
جزئی، کم‌اهمیت، ناچیز، کم، اندک
- The police have only found a tenuous connection between the two robberies.
- پلیس فقط ارتباط اندکی بین دو سرقت پیدا کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tenuous

  1. adjective weak, thin
    Synonyms:
    aerial airy attenuate attenuated delicate doubtful dubious ethereal fine flimsy gossamer insignificant insubstantial light narrow nebulous questionable rare rarefied reedy shaky sketchy slender slight slim subtle twiggy
    Antonyms:
    healthy significant stable strong substantial thick

ارجاع به لغت tenuous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tenuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tenuous

لغات نزدیک tenuous

پیشنهاد بهبود معانی