با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Termagant

ˈtɜːrməɡənt ˈtɜːməɡənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پرجنجال، داد‌وبیداد کن، پتیاره، سلیطه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد termagant

  1. noun A person, traditionally a woman, who persistently nags or criticizes
    Synonyms: shrew, fishwife, fury, harpy, scold, virago, vixen, battle-ax
  2. adjective
    Synonyms: disorderly, furious, harridan, hellcat, quarrelsome, raucous, scolding, tumultuous, turbulent, xanthippe

ارجاع به لغت termagant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «termagant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/termagant

لغات نزدیک termagant

پیشنهاد بهبود معانی