با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Terminator

ˈtɜːrməneɪtər ˈtɜːməneɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(شخص یا شی) نابودگر، پایان‌دهنده‌، به‌پایان‌رساننده، فسخ‌کننده، پایانگر
- In the movie, the robot serves as the ultimate terminator of all threats.
- در فیلم، ربات به‌عنوان پایان‌دهنده‌ی نهایی تمام تهدیدها عمل می‌کند.
- As a terminator of inefficiencies, she implemented crucial changes to the system.
- او به‌عنوان به‌پایان‌رساننده‌ی ناکارآمدی‌ها، تغییرات اساسی را در سیستم اجرا کرد.
noun countable
فیزیک نجوم سایه‌مرز (خطی که روشنی روز را از تاریکی شب جدا می‌‌کند.)
- As the terminator shifted, new craters became visible under the sunlight.
- با جابه‌جایی سایه‌مرز، چاله‌های جدید زیر نور خورشید قابل مشاهده شدند.
- Astronomers carefully observed the terminator to study lunar features in detail.
- اخترشناسان برای مطالعه‌ی دقیق ویژگی‌های ماه، سایه‌مرز را با دقت مشاهده کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد terminator

  1. noun Someone who exterminates (especially someone whose occupation is the extermination of troublesome rodents and insects)
    Synonyms: exterminator, eradicator

ارجاع به لغت terminator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «terminator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/terminator

لغات نزدیک terminator

پیشنهاد بهبود معانی