امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Terry

ˈteri ˈteri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
پارچه‌ی حوله‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- I love the feel of terry against my skin.
- من عاشق حس پارچه‌ی حوله‌ای روی پوستم هستم.
- She used the terry to dry off after swimming.
- بعد از شنا از پارچه‌ی حوله‌ای استفاده کرد تا خشک شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد terry

  1. noun English actress (1847-1928)
    Synonyms:
    Dame Ellen Terry Dame Alice Ellen Terry
  1. noun A pile fabric (usually cotton) with uncut loops on both sides; used to make bath towels and bath robes
    Synonyms:
    terry-cloth terrycloth

ارجاع به لغت terry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «terry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/terry

لغات نزدیک terry

پیشنهاد بهبود معانی