با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tested

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    tests
  • وجه وصفی حال:

    testing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
آزموده‌شده، آزمایش‌شده،‌ ثابت‌شده، آزمون‌پس‌داده
- time-tested principles
- اصولی که آزمون زمان را پس داده‌اند
- tested methodology
- روش‌های آزموده‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tested

  1. adjective proven
    Synonyms: approved, certified, creditworthy, dependable, loyal, proved, reliable, safe, tried-and-true, trustworthy, trusty

ارجاع به لغت tested

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tested» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tested

لغات نزدیک tested

پیشنهاد بهبود معانی