امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Theatrical

θiˈætrɪkl θiˈætrɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more theatrical
  • صفت عالی:

    most theatrical

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
وابسته به تماشاخانه، تئاتری، درخور تماشا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- a masterpiece of theatrical arts
- شاهکار هنرهای تئاتری
- the theatrical gestures of the old preacher
- ادا و اطوار وانمودین آن واعظ پیر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد theatrical

  1. adjective dramatic
    Synonyms:
    affected amateur artificial campy ceremonious comic dramaturgic exaggerated ham hammy histrionic legitimate mannered melodramatic meretricious operatic ostentatious pompous schmaltzy show showy staged stilted superficial theatric thespian tragic unnatural unreal vaudeville
    Antonyms:
    comedic real undramatic untheatrical

ارجاع به لغت theatrical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «theatrical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/theatrical

لغات نزدیک theatrical

پیشنهاد بهبود معانی