با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Their

ðər ðə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective determiner A1
مال آن‌ها، مال ایشان، خودشان
- their book
- کتاب آن‌ها
- Did everybody finish their dinner?
- آیا همه شام خود را تمام کردند؟
- their being seen
- دیده شدن آن‌ها
- Their defeat was total.
- شکست آنان کامل بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد their

  1. adjective His, her, or its:
    Synonyms: belonging to them, belonging to others, theirs, of them

ارجاع به لغت their

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «their» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/their

لغات نزدیک their

پیشنهاد بهبود معانی