با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Therapeutic

ˌθerəˈpjuːtɪk ˌθerəˈpjuːtɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1
درمانی، وابسته به درمان‌شناسی، معالج
- therapeutic abortion
- سقط جنین برای حفظ سلامتی مادر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد therapeutic

  1. adjective healing
    Synonyms: ameliorative, analeptic, beneficial, corrective, curative, good, remedial, restorative, salubrious, salutary, sanative
    Antonyms: damaging, harmful, hurtful, injurious, untherapeutic

ارجاع به لغت therapeutic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «therapeutic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/therapeutic

لغات نزدیک therapeutic

پیشنهاد بهبود معانی