امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

There

ðer / / ðər ðeə / / ðə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb pronoun A1
آنجا، در آنجا، به آنجا، به‌آنجا، در این جا، در این موضوع، آنجا، آن مکان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- right there
- همانجا
- there, where the roads meet
- در آنجایی که راه‌ها به‌هم می‌رسند
- Stand over there.
- آنجا بایست.
- Put the book there.
- کتاب را آنجا بگذار.
- go back to your country and stay there!
- به میهن خودت برگرد و آنجا بمان!
- There he comes now.
- حالا دارد می‌آید.
- there's glory for you!
- افتخار چیزی جز این نیست!
- There, that must be his car.
- لابد این ماشین اوست.
- There goes the class bell, I must hurry.
- زنگ کلاس را زدند باید شتاب کنم.
- time to go there and back
- وقت برای رفت و برگشت به آنجا
- I seldom go there any more.
- دیگر به‌ندرت به آنجا می‌روم.
- When he got there the guests had gone.
- وقتی که به آنجا رسید مهمانان رفته بودند.
- There you are wrong.
- در آن مورد اشتباه می‌کنی.
- There were three people in the room.
- سه نفر در اتاق بودند.
- There were many problems.
- مسائل فراوانی وجود داشت.
- There are those who believe in ghosts.
- کسانی هستند که به ارواح اعتقاد دارند.
- There is no reason to go.
- دلیلی برای رفتن وجود ندارد.
- There, it's finished!
- خب، تمام شد!
- there, there, don't cry!
- بیا، بیا، گریه نکن!
- there now, what did I tell you!
- دیدی، من که از اول به تو گفته بودم!
- eat your dinner, there's a good boy!
- شامت را بخور - چه پسر خوبی!
- he is not all there
- یک تخته‌اش کم است
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد there

  1. adverb In that matter
    Synonyms:
    in that respect on that point
  1. noun A location other than here; that place
    Antonyms:
    here
  1. adverb In or at that place
    Synonyms:
    at that place thither in that location
    Antonyms:
    here
  1. adjective
    Synonyms:
    in that place not here beyond over-there yonder in the distance at a distance over yonder just there where I point in that spot at that point crazy eccentric demented

Idioms

  • there and then

    فوری، بلافاصله و بی‌درنگ، بی‌معطلی، درجا، در همان لحظه، همان‌جا

ارجاع به لغت there

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «there» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/there

لغات نزدیک there

پیشنهاد بهبود معانی