امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Thong

θɒːŋ θɒŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    thongs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
تسمه (باریک) (از جنس چرم که برای بستن چیزی یا به عنوان بخشی از شلاق از آن استفاده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The cowboy cracked his thong against the ground to signal the start of the race.
- گاوچران تسمه‌ی خود را به زمین کوبید تا شروع مسابقه را نشان دهد.
- He used a thong to secure the luggage to the roof rack of his car.
- او برای محکم کردن چمدان به باربند سقفی ماشینش از تسمه استفاده کرد.
noun countable
پوشاک شورت بندی
- She wore a thong under her dress.
- زیر لباسش شورت بندی پوشیده بود.
- She bought a new thong to wear for her beach vacation.
- شورت بندی جدیدی خرید تا برای تعطیلات ساحلی خود بپوشد.
noun countable
انگلیسی آمریکایی دمپایی لاانگشتی
- She slipped on her thongs and walked out the door.
- دمپایی لاانگشتی‌اش را به پا کرد و از اتاق بیرون رفت.
- She lost one of her thongs at the pool and had to buy a new pair.
- یکی از دمپایی‌های لاانگشتی را در استخر گم کرد و مجبور شد یک جفت جدید بخرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thong

  1. noun A backless sandal held to the foot by a thong between the big toe and the second toe
    Synonyms: lace, lash, strap, whip, string, band, flip-flop, leash, rein, sandal, strip, twitch
  2. noun Minimal clothing worn by stripteasers; a narrow strip of fabric that covers the pubic area, passes between the thighs, and is supported by a waistband
    Synonyms: g-string

ارجاع به لغت thong

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thong» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thong

لغات نزدیک thong

پیشنهاد بهبود معانی