امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Thrill

θrɪl θrɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    thrilled
  • شکل سوم:

    thrilled
  • سوم‌شخص مفرد:

    thrills
  • وجه وصفی حال:

    thrilling
  • شکل جمع:

    thrills

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb C1
هیجان، به‌هیجان آوردن، به‌ تپش درآوردن، لرز، لرزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- That film thrilled the audience.
- آن فیلم حضار را به شور آورد.
- thrilling
- شورانگیز
- I was thrilled to hear the news.
- از شنیدن آن خبر ذوق کردم.
- An earthquake thrills the land.
- زلزله زمین را به لرزه در می‌آورد.
- a thrilling voice
- صدای مرتعش
- the thrill of victory
- شور پیروزی
- the thill of the hunt
- هیجان شکار
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thrill

  1. noun sudden excitement
    Synonyms:
    adventure bang blast charge circus fireworks flash flush fun good feeling inspiration kicks lift pleasure refreshment response sensation stimulation tingle titillation turn-on twitter upper wallop
    Antonyms:
    calm depression
  1. verb excite, stimulate
    Synonyms:
    animate arouse blow away delight electrify enchant enthuse fire up flush flutter galvanize glow go over big grab inspire juice key up knock one’s socks off move palpitate quicken quiver race one’s motor rally rouse score send stir stir up tickle tingle titillate tremble turn on wow
    Antonyms:
    bring down depress discourage dishearten

ارجاع به لغت thrill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thrill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thrill

لغات نزدیک thrill

پیشنهاد بهبود معانی