امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Throw Away

θroʊ əˈweɪ θroʊ əˈweɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    threw away
  • شکل سوم:

    thrown away
  • سوم‌شخص مفرد:

    throws away
  • وجه وصفی حال:

    throwing away

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
حرام کردن، هدر دادن، تلف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Don't throw away your chances of success.
- شانس‌های موفقیتت را حرام نکن.
- You've thrown away three years being in that toxic relationship.
- سه سال را با بودن در آن رابطه‌ی سمی هدر دادی.
phrasal verb
دور انداختن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد throw away

  1. verb dispose of
    Synonyms:
    abandon cast cast off chase clear discard dismiss dispense with ditch drop dump eject eliminate evict extrude free oneself of get rid of jettison junk lose refuse reject rid oneself of scrap shake off shed shuck slip throw off throw out turn down unburden
    Antonyms:
    hold keep
  1. verb waste
    Synonyms:
    be wasteful blow consume dissipate fail to exploit fritter lose refuse reject squander trifle turn down
    Antonyms:
    hoard save

ارجاع به لغت throw away

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «throw away» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/throw-away

لغات نزدیک throw away

پیشنهاد بهبود معانی