با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tidbit

ˈtɪdˌbɪt ˈtɪdˌbɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( titbit ) لقمه چرب‌ونرم، چیز عالی، خرده‌ریز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tidbit

  1. noun tiny portion
    Synonyms: bit, bite, delicacy, goody, morsel, mouthful, snack, soupçon, titbit, treat
    Antonyms: lot

ارجاع به لغت tidbit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tidbit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tidbit

لغات نزدیک tidbit

پیشنهاد بهبود معانی