با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tilth

ˈtɪlθ tɪlθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کشت، زمین کشت‌شده، زمین مزروعی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tilth

  1. noun Arable land that is worked by plowing and sowing and raising crops
    Synonyms: cultivated land, farmland, plowland, ploughland, tilled land, tillage

ارجاع به لغت tilth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tilth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tilth

لغات نزدیک tilth

پیشنهاد بهبود معانی