با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Timeline

ˈtaɪmlaɪn ˈtaɪmlaɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    timelines

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: time line

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
خط سیر (ترتیب وقوع رویدادها)
- The timeline on the wall displayed all the key dates in history.
- خط سیر روی دیوار تمام تاریخ‌های کلیدی تاریخ را نشان می‌دهد.
- The timeline of the universe stretches back billions of years.
- خط زمانی جهان به میلیاردها سال پیش باز می‌گردد.
noun countable
جدول زمانی (پروژه و غیره)
- We need to stick to the timeline if we want to finish on time.
- اگر می‌خواهیم کار را به‌موقع تمام کنیم، باید به جدول زمانی پایبند باشیم.
- Can you please send me the timeline for the upcoming marketing campaign?
- آیا می‌توانید جدول زمانی کمپین بازاریابی آتی را برای من ارسال کنید؟
noun countable
تایم‌لاین (بخشی در شبکه‌های اجتماعی در آن مواردی که کاربر آن‌ها را اضافه کرده است یا مربوط به او هستند نشان داده می‌شوند)
- Her timeline is filled with travel photos.
- تایم‌لاین او پر از عکس‌های سفر است.
- I posted a new photo on my timeline yesterday.
- دیروز عکس جدیدی در تایم‌لاینم گذاشتم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت timeline

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «timeline» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/timeline

لغات نزدیک timeline

پیشنهاد بهبود معانی