امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tip Off

ˈtɪpˈɒf tɪpɒf
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): tip-off

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb C2
اطلاع دادن، خبر دادن، آمار دادن، هشدار دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The anonymous caller tipped off the police about the robbery.
- تماس‌گیرنده‌ی ناشناس به پلیس در مورد سرقت خبر داد.
- The coach tipped off the players about the opponent's strategy.
- مربی به بازیکنان درباره‌ی استراتژی حریف هشدار داد.
noun singular countable informal
خبر محرمانه، اطلاعات سری
- Her anonymous tip-off led to the arrest of the criminals.
- اطلاعات سری او منجر به دستگیری مجرمان شد.
- The tip-off came just in time to prevent the robbery.
- این خبر محرمانه‌، دقیقاً به‌موقع برای جلوگیری از سرقت رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت tip off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tip off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tip-off-2

لغات نزدیک tip off

پیشنهاد بهبود معانی