امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Toll

toʊl təʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tolled
  • شکل سوم:

    tolled
  • سوم‌شخص مفرد:

    tolls
  • وجه وصفی حال:

    tolling
  • شکل جمع:

    tolls

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb countable C1
باج، هزینه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun verb - transitive adverb countable
باج، باج راه، راهداری، نواقل، عوارض، تحمل خسارت، تعداد تلفات جنگی، ضایعه، صدای طنین زنگ یا ناقوس، طنین موزون، با صدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
- The toll for the Karaj road was fifty tomans.
- گذر باج (عوارض) راه کرج پنجاه تومان بود.
- There are fears that the casualty toll may be higher.
- بیم آن می‌رود که میزان تلفات بیشتر باشد.
- the heavy death toll on the roads at Nowruz
- تلفات سنگین جانی در راه‌ها طی نوروز
- The earthquake took a heavy toll of lives and property.
- زلزله خسارات جانی و مالی سنگینی به بار آورد.
- Years of heavy drinking had taken their toll on his health.
- میگساری سنگین طی سالیان دراز به سلامتی او صدمه زده بود.
- (J. Donne) never send to know for whom the bell tolls, it tolls for thee.
- هرگز جویا نشو که ناقوس برای که به صدا درآمده است؛ آن برای تو صدا می‌کند.
- (T.Gray) the curfew tolls the knell of parting day.
- ناقوس مرگ روز گذران را اعلام می‌دارد.
- The clock tolls the hour.
- زنگ ساعت وقت را اعلام می‌کند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد toll

  1. noun fee
    Synonyms:
    assessment charge cost customs demand duty exaction expense impost levy payment price rate tariff tax tribute
  1. noun damage, deaths
    Synonyms:
    casualties cost expense inroad loss losses penalty price
  1. verb ring out
    Synonyms:
    announce bell bong call chime clang knell peal signal sound strike summon warn

ارجاع به لغت toll

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toll» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toll

لغات نزدیک toll

پیشنهاد بهبود معانی