با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tomorrow

təˈmɑroʊ təˈmɒrəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb noun uncountable A1
فردا، روز بعد
- I will write tomorrow.
- فردا خواهم نوشت.
- Tomorrow is a new day.
- فردا یک روز جدید است.
- day after tomorrow
- پس‌ فردا
- tomorrow week
- هشت روز دیگر
- tomorrow night
- فردا شب
noun countable uncountable C2
آینده، (مجازاً) فردا
- We have to think of the nation's tomorrow.
- باید در فکر آینده‌ی ملت باشیم.
- for a better tomorrow
- برای فردایی بهتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tomorrow

  1. noun The time of light or work
    Synonyms: the morrow, next day in the course of time, the future, mañana (Spanish), mañana (Spanish)

ارجاع به لغت tomorrow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tomorrow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tomorrow

لغات نزدیک tomorrow

پیشنهاد بهبود معانی