با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tonic

ˈtɑːnɪk ˈtɒnɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tonics

توضیحات

همچنین می‌توان از quinine water به‌ جای tonic استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
نیروبخش، مقوی، صدایی، آهنگی
- The tonic air of Towchal increased my appetite.
- هوای فرح‌بخش توچال اشتهای مرا زیاد کرد.
- Seeing Mehri at that moment was a tonic for me.
- دیدن مهری در آن لحظه برایم نیروبخش بود.
- Ginseng is an oriental tonic.
- جینسنگ یک داروی مقوی خاور دور است.
- a heart tonic
- داروی مقوی قلب
- Chinese is a tonic language.
- چینی یک زبان نواختی است.
- gin and tonic
- جین و آب گازدار
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tonic

  1. noun restorative drink, medicine
    Synonyms: analeptic, boost, bracer, conditioner, cordial, drug, fillip, invigorator, livener, pick-me-up, pickup, refresher, restorative, roborant, shot in the arm, stimulant, strengthener

ارجاع به لغت tonic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tonic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tonic

لغات نزدیک tonic

پیشنهاد بهبود معانی