با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Toothed

American: ˈtuːθt British: tuːθt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دارای نوع یا تعداد به‌خصوصی دندانه یا تضریس یا دندان
- a saber-toothed tiger
- پلنگ شمشیردندان
- large-toothed saw
- اره‌ی دندانه‌درشت
adjective
دندانهدار، مضرس، دندانه دندانه، کنگرهدار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد toothed

  1. adjective Having teeth especially of a certain number or type; often used in combination
    Synonyms: notched, serrated, saw-toothed, serrate, crenelated, dentate, dentelated, erose, dentellated, denticulate, jagged, serried, jaggy, serrulate
    Antonyms: toothless

ارجاع به لغت toothed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toothed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toothed

لغات نزدیک toothed

پیشنهاد بهبود معانی