با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tornado

tɔːrˈneɪdoʊ tɔːˈneɪdəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tornadoes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
آب و هوا طوفان، گردباد، تندباد، پیچند، پیچنده، تورنادو
- The tornado destroyed several homes.
- گردباد خانه‌های زیادی را خراب کرد.
- We took cover in the basement when we heard the tornado sirens.
- وقتی آژیر خطر طوفان را شنیدیم، در زیرزمین پناه گرفتیم.
- The powerful tornado lifted cars off the ground.
- طوفان قدرتمند ماشین‌ها را از روی زمین بلند کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tornado

  1. noun A purified and potent form of cocaine that is smoked rather than snorted; highly addictive
    Synonyms: twister, cyclone, hurricane, storm, typhoon, whirlwind, wind, funnel, crack, squall, thunderstorm, blow, crack-cocaine

ارجاع به لغت tornado

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tornado» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tornado

لغات نزدیک tornado

پیشنهاد بهبود معانی