با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Toughly

ˈtʌfli ˈtʌfli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور سفت، به‌طور محکم، به‌طور مقاوم
- These boots are very toughly made.
- این پوتین‌ها به‌طور مقاوم ساخته شده‌اند.
- It is toughly constructed.
- به‌طور محکم ساخته شده است.
adverb
به‌طور خشن، از روی سرسختی، سرسختانه، با جدیت
- We have to negotiate toughly.
- باید سرسختانه مذاکره کتیم.
- The organization's members have agreed to try to enforce its rules more toughly.
- اعضای این سازمان توافق کرده‌اند که تلاش کنند قوانین سازمان را با جدیت بیشتری اجرا کنند.
adverb
به‌طور دشوار، با دشواری
- We live in a toughly competitive world.
- در دنیای رقابتی دشواری زندگی می‌کنیم.
- This was the only goal of the toughly contested final match.
- این تنها گل مسابقه‌ی فینال سخت بود.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده toughly

ارجاع به لغت toughly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toughly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toughly

لغات نزدیک toughly

پیشنهاد بهبود معانی