گذشتهی ساده:
towedشکل سوم:
towedسومشخص مفرد:
towsوجه وصفی حال:
towingهمچنین میتوان از hards به جای tow استفاده کرد.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- درحال یدککشی شدن 2- در دنبال
3- تحت سرپرستی (کسی)، زیر کنترل کسی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tow