امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trade-off

ˈtreɪˌdɒf ˈtreɪˌdɒf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پایاپای کاری، معاوضه، تاخت (زنی)، مبادله، تهاتر، بده و بستان (trade off هم می‌نویسند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trade-off

  1. noun An exchange that occurs as a compromise
    Synonyms: tradeoff

ارجاع به لغت trade-off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trade-off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trade-off

لغات نزدیک trade-off

پیشنهاد بهبود معانی