گذشتهی ساده:
traffickedشکل سوم:
traffickedسومشخص مفرد:
trafficsوجه وصفی حال:
traffickingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مخروط پلاستیکی، راه بند پلاستیکی (برای منع توقف و غیره)
(انگلیس) چراغ راهنما، راهنما (امریکا: directional signal)
راهبندان (بند آمدن راه از شدت سنگین بودن ترافیک، عملیات جادهای، تصادف و...)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «traffic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/traffic