با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Translator

trænsˈleɪt̬ər trænsˈleɪtə / / trænz-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    translators

معنی‌ها

noun countable
مترجم، برگرداننده
noun countable
پچواک‌گر، مترجم، ترجمان، دیلماج
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد translator

  1. noun interpreter
    Synonyms: adapter, cryptographer, cryptologist, decoder, dragoman, explainer, glossator, linguist, polyglot

ارجاع به لغت translator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «translator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/translator

لغات نزدیک translator

پیشنهاد بهبود معانی