با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Transmigrant

American: trænsˈmaɪɡrənt British: trænzˈmaɪɡrənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective noun
کوچگر، مهاجر، ترا کوچگر، ترا کوچنده
adjective noun
در حال مهاجرت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transmigrant

  1. noun One who emigrates
    Synonyms: emigrant, immigrant, migrant

ارجاع به لغت transmigrant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transmigrant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transmigrant

لغات نزدیک transmigrant

پیشنهاد بهبود معانی