با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Transparence

American: trænsˈpærəns British: trænsˈpærəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فرانمایی، پشت نمایی، شفافیت، حالت زجاجی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transparence

  1. noun The quality of being clear and transparent
    Synonyms: transparency, transparentness
    Antonyms: opacity

ارجاع به لغت transparence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transparence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transparence

لغات نزدیک transparence

پیشنهاد بهبود معانی