با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Transponder

trænˈspɑːndər trænˈspɒndə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
برق ترانسپوندر، ترابری‌کننده (یک دستگاه الکترونیکی است که هنگام دریافت سیگنال بازجو بر روی موج رادیویی، پاسخ تولید می‌کند.)
- Satellites use a transponder to relay signals back to Earth.
- ماهواره‌ها از یک ترانسپوندر برای انتقال سیگنال‌ها به زمین استفاده می‌کنند.
- The security system relies on a transponder to grant access to the building.
- سیستم امنیتی به یک ترابری‌کننده برای دسترسی به ساختمان متکی است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت transponder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transponder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transponder

لغات نزدیک transponder

پیشنهاد بهبود معانی