امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Transubstantiation

ˌtrænsəbstænʃiˈeɪʃn ˌtrænsəbstænʃiˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
قلب ماهیت، استحاله، تبدیل جسمی به جسم دیگر، اعتقاد به اینکه نان و شراب مصرفی در آیین عشای ربانی مسیح یا به هنگام ورود به بدن شخص تبدیل به جسم و خون عیسی می‌گردد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transubstantiation

  1. noun The process or result of changing from one appearance, state, or phase to another
    Synonyms:
    change changeover conversion metamorphosis mutation shift transfiguration transformation translation transmogrification transmutation
  1. noun An act that changes the form or character or substance of something
    Synonyms:
    transmutation transformation mutation

ارجاع به لغت transubstantiation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transubstantiation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transubstantiation

لغات نزدیک transubstantiation

پیشنهاد بهبود معانی