با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tree

triː triː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    treed
  • شکل سوم:

    treed
  • سوم شخص مفرد:

    trees
  • وجه وصفی حال:

    treeing
  • شکل جمع:

    trees

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
گیاه‌شناسی درخت، بوته، شجره
- an apple tree
- درخت سیب
- a family tree
- شجره خانوادگی
- a rose tree
- بوته‌ی گل سرخ
verb - transitive
از درخت بالا رفتن، به درخت پناه بردن
verb - transitive
در مخمصه قرار دادن، در تنگنا گذاشتن
verb - transitive
کفش را در قالب گذاشتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tree

  1. noun large plant enclosed in bark and shedding leaves
    Synonyms: forest, hardwood, pulp, sapling, seedling, shrub, softwood, stock, timber, wood, woods

Idioms

  • barking up the wrong tree

    سخت در اشتباهی، این قبری که سرش گریه می‌کنی مرده‌ای توش نیست، داری اشتباه می‌زنی، سوراخ دعا رو گم کردی

ارجاع به لغت tree

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tree

لغات نزدیک tree

پیشنهاد بهبود معانی