با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Triangular

-lər traɪˈæŋɡjələ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ریاضی مثلثی، سه‌ضلعی، سه‌گوش، سه‌گوشه، دارای سه زاویه، به‌شکل مثلث
- a triangular room
- اتاق سه‌گوش
- The artist painted a beautiful triangular canvas.
- این هنرمند بوم زیبای سه‌ضلعی را نقاشی کرد.
adjective
(مربوط یا شامل) سه اصل
- They discussed a triangular approach to solving the complex problem.
- آن‌ها رویکرد دارای سه اصل را برای حل مشکل پیچیده مورد بحث قرار دادند.
- His triangular design for the logo made it stand out among competitors.
- طراحی دارای سه اصل او برای لوگو، آن را در بین رقبا متمایز کرد.
adjective
(مربوط به) مثلث عشقی
- She often found herself in a triangular situation, torn between two lovers.
- او اغلب خود را در یک موقعیت مثلث عشقی می‌بیند که بین دو معشوق قرار گرفته شده است.
- He navigated the triangular conflicts with care, aware of the emotional stakes involved.
- او درگیری‌های مربوط به مثلث عشقی را با احتیاط دنبال می‌کرد و از مخاطرات عاطفی موجود آگاه بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد triangular

  1. adjective Having three sides
    Synonyms: trilateral, deltoid, cuneate, trigonal, three-sided, three-cornered, triagonal, cuneiform, delta-shaped, wedge-shaped, hastate, trigonous

ارجاع به لغت triangular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «triangular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/triangular

لغات نزدیک triangular

پیشنهاد بهبود معانی