با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tried-and-true

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مطمئن, محک‌زده، آزمایش‌شده
- a tried-and-true sales technique
- روش فروش مطمئن
- A cup of warm milk is my tried-and-true remedy for insomnia.
- یک فنجان شیر گرم درمان مطمئن من برای بی‌خوابی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tried-and-true

  1. adjective tested
    Synonyms: approved, certified, creditworthy, dependable, loyal, proved, proven, reliable, safe, tried, trustworthy, trusty

ارجاع به لغت tried-and-true

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tried-and-true» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tried-and-true

لغات نزدیک tried-and-true

پیشنهاد بهبود معانی