با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Trio

ˈtriːoʊ ˈtriːəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    trios

معنی

noun C2
سه نفر خواننده، قطعه موسیقی مخصوص نواختن یا خواندن سه نفر، سه نفری، سه تایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trio

  1. noun three
    Synonyms: leash, ternion, threesome, trey, triad, triangle, trilogy, trine, trinity, triple, triplet, triplicate, triptych, triumvirate, triune, troika
  2. noun three of something
    Synonyms: leash, set of three, ternion, threesome, trey, triad, triangle, trilogy, trine, trinity, triplet, triplicate, triptych, triumvirate, triune, troika

ارجاع به لغت trio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trio

لغات نزدیک trio

پیشنهاد بهبود معانی