امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trodden

ˈtrɑːdn ˈtrɒdn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    treads
  • وجه وصفی حال:

    treading

معنی

adverb
(اسم مفعول فعل tread )، گام زده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trodden

  1. verb To step on heavily and repeatedly so as to crush, injure, or destroy
    Synonyms:
    trampled tramped stomped stamped
  1. verb Put down or press the foot, place the foot
    Synonyms:
    trampled stepped walked hoofed paced traipsed trailed traced subdued strid stomped stamped tramped rushed repressed pressed pranced marked marched footed danced

ارجاع به لغت trodden

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trodden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trodden

لغات نزدیک trodden

پیشنهاد بهبود معانی