امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Troubleshooter

ˈtrʌblˌʃuːt̬ər ˈtrʌblˌʃuːtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
مشگل‌گشا، کاشف عیب و نقص و رفع‌کننده آن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد troubleshooter

  1. noun fixer, repair person
    Synonyms:
    maintenance person mender Mr. Fixit service person technician

ارجاع به لغت troubleshooter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «troubleshooter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/troubleshooter

لغات نزدیک troubleshooter

پیشنهاد بهبود معانی