با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Truant

ˈtruːənt ˈtruːənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    truanted
  • شکل سوم:

    truanted
  • سوم شخص مفرد:

    truants
  • وجه وصفی حال:

    truanting
  • شکل جمع:

    truants

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive adjective
طفره‌رو، از آموزشگاه گریز زدن، شاگرد یا آدم طفره‌رو، مکتب‌گریز
- ... will bring to school a truant child on Fridays
- ... جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد truant

  1. adjective absent
    Synonyms: absent without leave, astray, away, AWOL, cutting class, gone, hooky, missing, no-show, not present, playing hooky, skipping school
  2. noun absentee
    Synonyms: delinquent, deserter, draft dodger, hooky player, malingerer, no-show, runaway, shirker

Collocations

  • play truant

    از مدرسه فرار کردن، وظیفه‌نشناسی کردن

ارجاع به لغت truant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «truant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/truant

لغات نزدیک truant

پیشنهاد بهبود معانی