امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Truant

ˈtruːənt ˈtruːənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    truanted
  • شکل سوم:

    truanted
  • سوم‌شخص مفرد:

    truants
  • وجه وصفی حال:

    truanting
  • شکل جمع:

    truants

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive adjective
طفره‌رو، از آموزشگاه گریز زدن، شاگرد یا آدم طفره‌رو، مکتب‌گریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- ... will bring to school a truant child on Fridays
- ... جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد truant

  1. adjective absent
    Synonyms:
    absent without leave astray away AWOL cutting class gone hooky missing no-show not present playing hooky skipping school
  1. noun absentee
    Synonyms:
    delinquent deserter draft dodger hooky player malingerer no-show runaway shirker

Collocations

  • play truant

    از مدرسه فرار کردن، وظیفه‌نشناسی کردن

ارجاع به لغت truant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «truant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/truant

لغات نزدیک truant

پیشنهاد بهبود معانی