با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Trumpeter

ˈtrʌmpət̬ər ˈtrʌmpɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موسیقی نوازنده‌ی ترومپت، ترومپت‌زن، شیپورزن، شیپورچی، کرنازن
- The trumpeter played a beautiful melody at the concert.
- نوازنده‌ی ترومپت در این کنسرت ملودی زیبایی نواخت.
- The jazz band featured a talented trumpeter as their soloist.
- گروه جاز یک ترومپت‌زن بااستعداد را به‌عنوان تک‌نواز خود معرفی کرد.
noun countable
طرفدار، حامی
- The trumpeter delivered a passionate speech in support of the candidate.
- این طرف‌دار سخنرانی پرشوری را در حمایت از نامزد بیان کرد.
- As a trumpeter for animal rights, she never hesitated to speak out.
- او به‌عنوان یک حامی حقوق حیوانات، هرگز صحبت کردن را دریغ نکرد.
noun countable
جانورشناسی مرغ جارچی، شیپورزن‌ها (یک سرده از پرندگان)
- The plumage of the trumpeter caught the sunlight.
- نور خورشید به پرهای مرغ جارچی تابید.
- A flock of trumpeters flew overhead, their calls echoing through the forest.
- دسته‌ای از شیپور‌زن‌ها در بالای سرشان پرواز می‌کردند و صداهایشان در جنگل طنین‌انداز می‌شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trumpeter

  1. noun A musician who plays the trumpet or cornet
    Synonyms: cornetist
  2. noun (formal) a person who announces important news
    Synonyms: herald
  3. noun Large pure white wild swan of western North America having a sonorous cry
    Synonyms: trumpeter-swan, cygnus-buccinator

ارجاع به لغت trumpeter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trumpeter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trumpeter

لغات نزدیک trumpeter

پیشنهاد بهبود معانی