امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Tsunami

    tsʊˈnɑːmi tsʊˈnɑːmi
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      tsunamis

    توضیحات

    همچنین می‌توان از شکل جمع tsunami به‌‌جای tsunamis استفاده کرد.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    جغرافیا زمین‌شناسی سونامی، آب‌لرزه، زلزله‌ی دریایی، آب‌تاز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The tsunami swept across the coast, leaving destruction in its wake.
    - سونامی سراسر ساحل را فراگرفت و ویرانی را در پی خود به جا گذاشت.
    - Scientists monitor seismic activity to predict potential tsunami events.
    - دانشمندان فعالیت‌های لرزه‌ای را برای پیش‌بینی حوادث احتمالی سونامی زیر نظر دارند.
    noun countable
    مقدار زیاد (از چیزی که در دسترس است)
    - The charity received a tsunami of donations after the disaster struck.
    - این موسسه‌ی خیریه پس‌از وقوع فاجعه، مقدار زیادی از کمک‌های مالی دریافت کرد.
    - The company faced a tsunami of orders after the new product launch.
    - این شرکت پس‌از عرضه‌ی محصول جدید با مقدار زیادی از سفارشات مواجه شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت tsunami

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tsunami» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tsunami

    لغات نزدیک tsunami

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return