امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Turbinate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
وارونه مخروط، فرفره‌ای، مانند مخروط وارونه، مارپیچ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turbinate

  1. noun Any of the scrolled spongy bones of the nasal passages in man and other vertebrates
    Synonyms:
    turbinate-bone turbinal
  1. adjective In the shape of a coil
    Synonyms:
    coiling helical spiral spiraling volute voluted whorled

ارجاع به لغت turbinate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turbinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turbinate

لغات نزدیک turbinate

پیشنهاد بهبود معانی