با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Twang

twæŋ twæŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از آن شنیده می‌شود، صدای زه، صدای تودماغی، صدای دنگ‌دنگ ایجاد کردن
- The bow twanged and the arrow shot across.
- (چله‌ی) کمان ترنگید و تیر رها شد.
- Rahmat twanged away at his guitar.
- رحمت به نواختن گیتار خود پرداخت.
- the twang of Kansas farmers
- تو دماغی حرف زدن کشاورزان کانزاس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد twang

  1. noun Exaggerated nasality in speech (as in some regional dialects)
    Synonyms: nasality, resonance, nasal twang, resound, sound, vibration

ارجاع به لغت twang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/twang

لغات نزدیک twang

پیشنهاد بهبود معانی