با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tweak

twiːk twiːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
تغییر دادن (کم و جزئی) (به‌منظور اصلاح و بهبود)
- The designer decided to tweak the font size to make the text more readable.
- طراح تصمیم گرفت اندازه‌ی فونت را تغییر دهد تا متن خواناتر شود.
- I had to tweak the recipe by adding a pinch of salt to enhance the flavor.
- مجبور شدم دستور غذا را با اضافه کردن مقداری نمک تغییر دهم تا طعم آن بهتر شود.
verb - transitive
پیچاندن، کشیدن، نیشگون گرفتن (گوش و غیره)
- the teacher tweaked my ear and said, "you're late again!"
- معلم گوش مرا پیچاند و گفت: «باز دیر آمدی!»
- She gently tweaked her earlobe.
- او لاله‌ی گوش خود را به‌آرامی کشید.
noun countable
تغییر (کم و جزئی) (به‌منظور اصلاح و بهبود)، ترفند
- The coach made a few tweaks to the team's strategy.
- مربی در استراتژی تیم تغییری جزئی ایجاد کرد.
- The designer suggested a tweak to the logo to make it more visually appealing.
- طراح برای جذابیت بیشتر لوگو، تغییری را در آن پیشنهاد کرد.
noun countable
نیشگون، عمل کشیدن
- She gave her hair a slight tweak to make it sit just right.
- موهایش را کمی کشید تا درست بنشیند.
- She gave her brother's ear a playful tweak as they walked past each other.
- وقتی با برادرش از کنار هم رد می‌شدند، گوش برادرش را نیشگون گرفت.
verb - transitive
به‌دقت تنظیم کردن، اصلاح کردن
- The mechanic needed to tweak the engine's settings to improve its performance.
- مکانیک باید تنظیمات موتور را برای بهبود عملکرد آن اصلاح کند.
- She asked the tailor to tweak the dress a little.
- از خیاط خواست که لباس را کمی اصلاح کند.
verb - transitive
آسیب دیدن، آسیب زدن (به‌صورت جزئی)
- Be careful not to tweak your back while lifting those heavy boxes.
- مراقب باشید هنگام بلند کردن آن جعبه‌های سنگین به کمرتان آسیب نزنید.
- I tweaked my wrist while trying to open a stubborn bottle.
- هنگامی که سعی می‌کردم یک بطری سفت را باز کنم، مچ دستم آسیب دید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tweak

  1. verb Adjust finely
    Synonyms: pinch, pluck, jerk, twitch, adjust, squeeze, fine-tune, pull, pull off, tease, twist, pick off
  2. noun A squeeze with the fingers
    Synonyms: pinch

ارجاع به لغت tweak

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tweak» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tweak

لغات نزدیک tweak

پیشنهاد بهبود معانی