با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Twice

twaɪs twaɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
دو بار، دو دفعه، دو مرتبه، دو برابر
- He called his wife twice but she didn't answer.
- همسرش را دو بار صدا کرد اما او جواب نداد.
- I had to remind her twice to finish her homework.
- باید دو دفعه به او یادآوری می‌کردم که تکلیفش را تمام کند.
- I saw him twice.
- دوبار او را دیدم.
- He is twice as fast.
- سرعت او دو برابر است.
- I am twice as old as you are.
- سن من دو برابر سن تو است.
- twice a day
- روزی دو بار
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد twice

  1. adjective To double the degree
    Synonyms: doubly, double, two-times, once and again, over again, once-over, two-time

ارجاع به لغت twice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/twice

لغات نزدیک twice

پیشنهاد بهبود معانی