امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    UFO

    ˌjuːefˈoʊ ˌjuːefˈəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation noun countable
    (unidentified flying object) شیء ناشناس پرنده، یوفو (بشقاب‌پرنده)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The villagers claimed to have spotted a UFO hovering above the fields last night.
    - روستاییان مدعی شدند که شب گذشته یک شیء ناشناس پرنده را بر فراز مزارع مشاهده کرده‌اند.
    - Many people believe that UFOs are evidence of extraterrestrial life.
    - بسیاری از مردم بر این باورند که یوفوها شواهدی از حیات فرازمینی هستند.
    - The witness described the UFO as a brightly lit object moving at an incredibly fast speed.
    - این شاهد یوفو را شیئی نورانی توصیف کرد که با سرعت فوق‌العاده بالایی در حال حرکت است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد UFO

    1. noun unidentified flying object
      Synonyms: extraterrestrial spacecraft, flying saucer, rocket, rocketship, spaceship

    ارجاع به لغت UFO

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «UFO» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ufo

    لغات نزدیک UFO

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند