با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Unannounced

ˌʌnəˈnaʊnst ˌʌnəˈnaʊnst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
غافلگیرانه، به‌طور غیرمنتظره، اعلام‌نشده
- He arrived unannounced.
- او به‌طور غیر منتظره رسید.
- an unannounced concert
- کنسرتی اعلام‌نشده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unannounced

  1. adjective Without warning or announcement; ; - M.A.D.Howe
    Synonyms: unheralded, surprise, unanticipated, undisclosed, unpublished, withheld, unpredicted

لغات هم‌خانواده unannounced

ارجاع به لغت unannounced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unannounced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unannounced

لغات نزدیک unannounced

پیشنهاد بهبود معانی