امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unbiased

ʌnˈbaɪəst ʌnˈbaɪəst
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

به این شکل نیز نوشته می‌شود: unbiassed

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
بی‌غرض، بی‌طرف (شخص)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- an unbiased jury
- هیئت منصفه‌ی بی‌طرف
- The unbiased journalist presented the facts without any personal opinions or biases.
- این روزنامه‌نگار بی‌طرف حقایق را بدون هیچ‌گونه عقیده و سوگیری شخصی ارائه کرد.
adjective
بی‌غرضانه، بی‌طرفانه (اطلاعات و گزارش و غیره)
- an unbiassed judgement
- داوری بی‌غرضانه
- unbiassed research
- تحقیق بی‌طرفانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unbiased

  1. adjective not prejudiced
    Synonyms:
    aloof cold disinterested dispassionate equal equitable even-handed fair honest impartial just neutral nondiscriminatory nonpartisan objective on the fence open-minded straight unbigoted uncolored uninterested unprejudiced
    Antonyms:
    biased fair just prejudiced subjective

ارجاع به لغت unbiased

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbiased» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unbiased

لغات نزدیک unbiased

پیشنهاد بهبود معانی