امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unbreakable

ʌnˈbreɪkəbəl ʌnˈbreɪkəbəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unbreakable
  • صفت عالی:

    most unbreakable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شکست‌ناپذیر، محکم،‌ ناگسستنی، نشکن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the unbreakable bond between a mother and her child
- پیوند ناگسستنی مادر-فرزندی
- unbreakable plastic
- پلاستیک نشکن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unbreakable

  1. adjective strong, tough
    Synonyms: adamantine, armored, brass-bound, durable, everlasting, firm, incorruptible, indestructible, infrangible, invulnerable, lasting, nonbreakable, perdurable, resistant, rugged, shatterproof, solid, tight, toughened, unshakable, unyielding
    Antonyms: breakable, delicate, fragile, weak

ارجاع به لغت unbreakable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbreakable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unbreakable

لغات نزدیک unbreakable

پیشنهاد بهبود معانی