امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Uncalled-for

ʌnˈkɑːldfɔːr ʌnˈkɔːld fɔː
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: uncalled for


معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بیجا، بی‌مورد، بی‌دلیل، غیرلازم، غیرضروری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- His rude comment was completely uncalled-for.
- اظهارنظر بی‌ادبانه‌ی او کاملاً بی‌مورد بود.
- The personal attack on her character during the debate was uncalled for and showed a lack of professionalism.
- حمله به شخصیت او در طول مناظره بی‌دلیل بود و فقدان حرفه‌ای‌گری را نشان داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uncalled-for

  1. adjective unnecessary
    Synonyms: accidental, avoidable, fortuitous, futile, inappropriate, inessential, needless, nonessential, not required, optional, unessential, uninvited, unneeded, unrequired, unwanted, unwarranted, unwelcome, useless

ارجاع به لغت uncalled-for

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncalled-for» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncalled-for

لغات نزدیک uncalled-for

پیشنهاد بهبود معانی