امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Uncaring

ʌnˈkerɪŋ ʌnˈkeərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more uncaring
  • صفت عالی:

    most uncaring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌عاطفه، بی‌احساس، خشک، سنگدل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- a cold and uncaring manner
- رفتار سرد و بی‌احساس
- This did not mean that military men felt themselves heartless, uncaring, and unsympathetic.
- این بدان معنی نیست که نظامی‌ها آدم‌های بی‌عاطفه،‌ بی‌احساس و بی‌تفاوتی هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uncaring

  1. adjective indifferent
    Synonyms: aloof, blasé, callous, cold, cool, detached, disinterested, dispassionate, heartless, impervious, listless, nonchalant, passionless, unaroused, unconcerned, unemotional, uninvolved, unmoved, unsympathetic

ارجاع به لغت uncaring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncaring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncaring

لغات نزدیک uncaring

پیشنهاد بهبود معانی